به کلمه ی درست فکر می کنم.کلمه ی درست در هر لحظه.در جایی که پیرمردی می خواهد توی صف نونوایی از من جلوتر نان بگیرد و نوبت من است و توی نگاهش بی رمقی را احساس می کنم.به کلمه ی درست فکر می کنم وقتی خودم در اوج خستگی و ناامیدی و ناتوانی هستم و کسی که دوستم دارم تازه سر درد و دلش باز شده.به کلمه ی درست فکر می کنم پشت چراغ قرمز وقتی پسر بچه ای می خواهد چیزی به من بفروشد و نمی خواهم بخرم و تصویر جایی که شب در آن خواهد خوابید از جلوی چشمم رد می شود.به کلمه ی درست فکر می کنم وقتی نمی دانم این رفیقِ قدیمی ام دلش می خواهد از دردش بگوید و خالی بشود یا اگر یادش بیاورم نمک می شوم به روی زخمش.کلمه ی درست.همیشه به کلمه ی درست فکر می کنم.وقتی گشنه ام،ناراحتم،سرخوشم.بیشترِ وقت ها کلمه ی درست را پیدا نمی کنم.سکوت کلمه ی بهتری بود برای بیشتر وقت ها.اما همیشه به دنبال کلمه ی درست می گردم و حواسم از سکوت پرت می شود.که چه قدر سر به زیر است،که چه قدر تواناست.

کلمه ی درست

ی ,کلمه ,درست ,کنم ,فکر ,نمی ,کلمه ی ,ی درست ,می کنم ,به کلمه ,فکر می

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سرگرمی و جوک ، اس ام اس amnschool ویشگون asadabadesfandabad مزایده ها بخاطر سنگفرشی که مرا به تو می‌رساند سبز آبی بلاتکلیف نور و دانش وبلاگ آموزشی شخصی سایت اینترنتی ایسمینار